نباید شریک باخت مسکو در ماجرای پهپادها شویم
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۴۵۰۳۶
یک پژوهشگر و تاریخدان در گفتگویی در کافه خبر خبرآنلاین با اشاره به اتهامات وارد شده علیه ایران مبنی بر صادرات پهپاد به روسیه گفت: ایران باید در شرایطی قرار بگیرد که ضمن عدم مخالفت با روسیه، شریک باخت روسیه نیز در این ماجرا نشود.
چند روزی است که اتهام صادرات پهپاد از سوی ایران به روسیه توسط مقام های غربی تکرار می شود و علیرغم بارها تاکید ایران مبنی عدم ارسال هرگونه سلاح به طرف های جنگ در اوکراین، هجمه های رسانه ای همچنان ادامه دارد و رئیس جمهور اوکراین نیز در ادامه این موج از تبلیغات عنوان کرد که جمهوری اسلامی ایران در حال تجارت با روسیه در رابطه با پهپادهای شاهد، موشک و دیگر تجهیزات است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دکتر مجید تفرشی پژوهشگر و تاریخدان در کافه خبر خبرآنلاین در ارزیابی موضع ایران نسبت به تهاجم روسیه علیه خاک اوکراین گفت: ایران در یک مخمصه چند لایه در این موضوع قرار دارد: یک نگاه در مورد نگاه دولت زلنسکی به ایران است که باید آن را از منظر چالش های ایران با غرب و ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی دید که این مسائل در موضع و تصمیم گیری های دولت مستقر در اوکراین تاثیرگذار است.
موضوع بعدی مربوط به دلبستگی و یا وابستگی ناگزیر و یا ناخواسته ایران نسبت به روسیه است. اگر این دو موضوع را در نظر داشته باشیم می بینیم که ایران موضع متعارفی نسبت به آنها داشته است. یعنی ایران نه خود را وارد معرکه جنگ کرد و نه وارد مسیری شد که به دشمنی با روسیه ختم می شد.
اما در حال حاضر شاهد اتهام زنی دولت های غربی علیه ایران در خصوص صادرات پهپادهای ایرانی به روسیه هستیم که ایران در این موضوع نیز از خود خویشتنداری نشان داده و یا نسبت به آن سکوت می کند اما در آن طرف روس ها به طور عمدی در تلاش برای باز کردن پای ایران به این موضوع تنش آمیز هستند تا تهران را عملا وارد چنین مهلکه ای کنند که تبعات حیثیتی، سیاسی و اقتصادی شدیدی را برای جمهوری اسلامی ایران به همراه خواهد داشت. به همین جهت ضروری است که ایران با هوشمندی و اتخاذ مواضع عاقلانه هر چه سریعتر خود را از این مهلکه خارج کند و با تدبیر وارد بازی روس ها نشود. این یک بازی خطرناکی است که طرف برنده آن روس ها خواهند بود.
سر و صداهای زیادی نسبت به موضوع کارزار حذف ایران از جام جهانی ۲۰۲۲ قطر انجام شده که در نوع خود امری بی سابقه تا کنون بوده است چرا که مسائل داخلی ایران از جمله حقوق بشر و مثال دیگر مطرح بوده است. مواجهه کشورهای غربی با بحران اوکراین سبب آن شده تا به این مسائل دامن زده شود و ماجرا به صورت جدی رسانه ای تر و جدی تر شود. البته باید اشاره کرد که خطر حذف تیم ملی ایران از جام جهانی قطر چندان جدی نیست اما باید توجه داشت که وجود چنین مسائلی حداقل تبعات برای ایران است و از همین رو ضروری است که ایران خط کشی خود را تغییر دهد تا به بازنده قطعی تبدیل نشود و این ماجرا بازی دوسر باختی را برای کشور رقم نزند.
در نهایت باید عنوان کرد که ایران باید در شرایطی قرار بگیرد که ضمن عدم مخالفت با روسیه، شریک باخت روسیه نیز در این ماجرا نشود.
خبرآنلاین
منبع: ایران اکونومیست
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۴۵۰۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پایان پوتین؟!
برخی معتقدند مانند اتحاد جماهیر شوروی، رئیسجمهور فعلی روسیه هم شکننده است. اما آنها خیلی چیزها را نادیده میانگارند.
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت: ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان «رژیم شکننده پوتین» در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.